به بهانه پخش سریال «هشت بهشت» از شبکه آیفیلم نگاهی به محتوا و روایت این سریال انداختهایم.
به گزارش آیفیلم به نقل از تسنیم، چه در موسم تماشا و چه در هنگامه نوشتن از سریال «هشت بهشت» بار نوستالژی بر همه چیز سنگینی میکند و غالب است و خاطرهبازی حرف اول و آخر را میزند. اصولاً نه فقط به عنوان بیننده که حتی در مقام یک منتقد هم به هنگام تماشای چنین سریالهای خاطره انگیزی، همه امور بر مدار زنده شدن خاطرات خوش ایام ماضی میچرخد و طبیعتاً کاستیها آنچنان که باید و شاید به چشم نمیآید و در زیر لفافهای از خاطرهبازی پنهان میماند. مرحوم اکبر خواجویی حق زیادی بر گردن تلویزیون و مخاطبانش در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی دارد. نویسنده و کارگردان بیادعایی که برخی از پر تماشاگرترین سریالهای مربوط به این دو دهه را ساخته است؛ از «کهنه سوار» و «دبیرستان خضرا» گرفته تا گل سرسبدشان «پدر سالار». مجموعههای نمایشیای که شاخصه اصلیشان سادگی و صداقت بود. «هشت بهشت» شاید خاطرهانگیزترین سریال مرحوم خواجوی باشد، هم به خاطر قدمتش و هم از باب فضایی که قصه در آن میگذرد.
قصه سریال ساده اما جذاب است. قافلهای که راهی سفر حج است در کاروانسرایی اقامت میکند. دستهای از حرامیان و راهزنان در پی قافله هستند تا مال و اموال زوار را به یغما ببرند. سرکرده حرامیان برای اطلاع از آنچه افراد قافله با خود دارند، در شمایل طالبان خانه خدا به آنها نزدیک شده و خود را به عنوان مسافر جا میزنند. افراد قافله قرار میگذارند تا هر شب یکی از آنها قصهای از زندگی خود را برای دیگران تعریف کند، هم به نیت سرگرم شدن و هم از برای عبرتاندوزی. شروع این فرآیند و بیان قصههایی جذاب که بعضی از آنها تا پیش از این به راز و اسرارمگویی میمانده برای صاحب و گویندهاش، یکی از سرکردگان راهزنان که جوانی خوشضمیر است (با بازی مرحوم خسرو شجاعزاده) را با خود درگیر کرده و به تردید در راهی که در زندگی در پیش گرفته است میاندازد. مرحوم اکبر خواجویی که خود کار نویسندگی فیلمنامه «هشت بهشت» را عهدهدار بوده است برای طراحی قصههایش از متون کهن ادب فارسی از جمله گلستان سعدی، جوامعالحکایات و مثنوی معنوی بهره خلاقانه برده و از آنها الهام گرفته است. اتفاقی که شوربختانه سالهاست در عرصه سریالسازی مغفول مانده و به فراموشی سپرده شده است. متون ادبی کهن و کلاسیک ایرانی با وجود برخورداری از پتانسیلهای فراوان و قصههایی به شدت جذاب، تاثیرگذار و آموزنده کمتر محل رجوع فیلمنامهنویسان ایرانی هستند و این ظرفیت، دستنخورده و بکر باقی مانده است.
تماشای سریال «هشت بهشت» از یک وجه خاطرهانگیز و دلخواسته است و از وجهی دیگر، مایه تاسف و دریغ و افسوس. تقریبا تمام بازیگران اصلی این مجموعه نمایشی دیگر در میان ما نیستند؛ از هادی اسلامی و سیروس گرجستانی و حسین پناهی گرفته تا کاظم افرندنیا و خسرو شجاعزاده و فاضل اجبوری. دیدن دوباره هنرنمایی این هنرمندان بزرگ اگر چه دلانگیز است اما در عین حال، حسی توام با افسوس و غصه را نیز برای مخاطب به همراه دارد. «هشت بهشت» تمام مختصات و المانهای یک سریال خاطرهانگیز دهه شصتی را در خود دارد؛ از قصه و فضای قدیمی و تاریخیاش گرفته تا دوبله های گوشنوازی که در زمان خودش فوقالعاده بودند.
سریال مرحوم اکبر خواجویی که در حومه شهرستان نایین تصویربرداری شده، این شبها بر روی آنتن شبکه آیفیلم است. به طور قطع، سریالی مانند «هشت بهشت» یکی از بهترین گزینهها برای پخش از شبکهای است که خاطرهبازی را در دستور کار دارد. پخش مجموعههایی همچون «هشت بهشت» علاوه بر زنده کردن خاطرات خوش دوران نه چندان بعید برای بینندگان سن و سالدار تلویزیون، نسلهای جوانتر قاب کوچک را هم با آثار دیدنی و جذاب متعلق به دهههای گذشته آشنا میکند. به روی آنتن بردن سریال «هشت بهشت» و امثالهم، یک برکت و رحمت دیگر را نیز به دنبال دارد و آن، زنده شدن نام و یاد و خاطره بزرگان عرصه هنر است که یک عمر برای مردم مرارت کشیده و هنرنمایی کردهاند.
(یادداشت از محسن محمدی)
بیشتر بخوانید:
خاطره بازی آیفیلم با سریال قدیمی هشت بهشت
بازی ماندگار زنده یاد سیروس گرجستانی در هشت بهشت
م ه / س م